آرشيداآرشيدا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره

آرشيدا بهار زندگي ما

روز شماری برای تولد غنچه رز ما

چند روز دیگه به تولد گلم نمونده و من از یکی از دوستهای عزیزم خواستم که کارت و وسایل تزیینی آماده کنه دستش درد نکنه خیلی زحمت کشید و فقط چاپشون مونده چون ماه رمضان می خوام بعد از ماه رمضان تولد بگیرم. باورم نمیشه دخترم بزرگ شده یک سال پیش آرزو می کردم دخترم زودتر راه بیافته هر سال یک آرزوی جدید برای دخترم دارم ولی همیشه بزرگترین آرزوم اینه که سالم و سلامت باشه.       گل خوش بوی من عزیزم دلبندم عشق من یکی یک دونه عزیز خونه چراغ خونه تولدت مبارک....انشااله همیشه جاوید و پاینده باشی..بوووووووس  (ازطرف مامان مهری جون) ...
24 مرداد 1391

ماه رمضان

با آغاز شدن ماه رمضان من و آرشیدا کوچولو به ساری رفتیم و تا شنبه مورخ ٧/٥/٩١ در انجا ماندیم با اینکه هوا خیلی گرم بود ولی خیلی خوش گذشت البته اتفاق بدی هم افتاد که خدا رحم کرد دست مامانم سوخت خیلی ناراحت شدیم .عسل ما دیگه جمله بندی رو آغاز کرده. این روزها ساعات کاری من کم شده و خیلی بیشتر می‌تونم پیش دختر گلم بمونم. از وقتی که از ساری برگشتیم آرشیدا به حرف اومده احساس می کنه خیلی بزرگ شده به همه نی نی ها می گه توچولو ناناس شدی اصلا نمیشه حرفی زد سریع می گه دعبا کدی عاشق ساری یکسره می گه بیم ساری (بریم ساری)بیم دیا (بریم دریا) دلم برای دخترم می سوزه چون دختر نازم هم مثل من باید این دوری رو تحمل کنه چند شب قبل نصف شب بیدار شد و بهانه ...
19 مرداد 1391
1